دارم به دلیلی، کتاب «سنگفرش هر خیابان از طلاست» را استنساخ و بازنویسی میکنم. با اینکه چهل، پنجاه باری این کتاب را خواندهام، باز هم دارم به نکتههای جالبتری از آن میرسم. با اینکه کیم وو چونگ را در سالهای اخیر دستگیر کردند به خاطر حسابسازیهای مالی و مدتی هم فراری شد، اما باز برای این چهره احترام عجیبی قائلم.
در جایی از کتاب میگوید که روزگاری جامعه کرهای، در فقر و فلاکت بود. یکی، دو نسل از این جامعه تلاش طاقتفرسا و فداکارانه کردند و این کشور به آستانه رفاه و توسعهیافتگی رسید. سپس اشاره میکند که صحنه نمایش از غرب یعنی آمریکا و قبل از آن انگلیس و اسپانیا، به شرق و ژاپن و کره و کشورهای حاشیه اقیانوس آرام بر میگردد. سپس به جوانان کرهای گوشزد میکند که به هوش باشید که جوانان چینی و آمریکایی هم دارند به شدت کار و تلاش میکنند. آنها تا نیمههای شب مطالعه کرده و با انگشتهای خود بر کیبوردها میکوبند تا پیش بروند.
از این ایده تا نیمههای شب مطالعه کردن و بر کیبوردها کوبیدن خیلی خوشم آمد.
به نظرم جا دارد باز هم بارها و بارها این کتاب را بخوانید.
------------------------------------------------------------------------------
درباره این سایت