این چند مرحله را داشته باشید، تا ببینیم بعدها خداوند متعال چه میخواهد:
- کاری به اینکه هیتلر آدم بدی نداریم. اما یک جمله خوب دارد. میگوید اشکهایی که نریختهاید، همان عرقهای پیشانی است که موقع تمرین و کار نریختهاید. سادهاش میشود اینکه: جیکجیک مستونت بود؛ فکر زمستونت نبود؟ یعنی قبلاً باید کار میکردی تا بعداً شرمنده کار نکردنت نباشی.
- از عرق پیشانی و جبین صحبت کردیم. به هر حال انجام هر کاری، نیاز به عرق پیشانی دارد. منظور هم زحمت مورد نیاز است؛ حالا شاید عرق هم نریختید و زیر باد کولر هم بودید. اما به هر حال نیاز به زحمت و تلاش دارد. پس هیچ کاری بدون زحمت و تلاش نیست. حتی از ما هم که میشنوید، عرض میکنیم که خوابیدن و تنبلی هم خودش عرق جبین میخواهد. بالاخره باید با یک قدرت درونی و ذهنی، این حجم از تنبلی را برای خودتان و دیگران توجیه کنید یا نه؟
- یک جملهای هست که میگوید: برای کارهای کوچک عرق نریزید. قصه این است که وقتی قرار است عرق بریزید، چرا برای کار کوچک عرق بریزید؟ چرا برای کار بزرگ عرق نریزید،هان؟ در نفس عرق ریختن و وقت گذاشتن و کار کردن و زحمتی که باید متقبل بشویم، بحثی نیست. پس چرا خود کار را، یک کار بزرگتر در نظر نگیریم؟
- باور کنید گاهی زحمتی که برای توجیه خودمان متقبل میشویم، عرق جبینی که به این منظور میریزیم، از زحمتی که برای کار باید بکشیم، کمتر است. میبینید؟ پس بلندنظر باشیم. برای کارهای بزرگ عرق بریزیم. همان قاعده پارتو؛ بیستهشتاد.
------------------------------------------------------------------------------
درباره این سایت