کتابی هست به اسم عزم. نوشته آنجلا داک ورث. دوست خوبم سیدسینا میرعربشاهی هم ترجمه کرده. یک نسخه دو سال قبل برایم فرستاد. خیلی کتاب ارزندهای بود. خیلی خوشم آمد. به واقع یک کتاب پژوهشی و پدرمادردار در حوزه روانشناسی مثبتگرا.
اما این کتاب چه میخواهد بگوید؟
خیلی ساده؛ عزم و اراده، بسیار مهمتر از نبوغ و استعدادهای خدادادی است.
بگذارید درک خودم را، که برای خود سادهسازی کردهام، از این کتاب در چند جمله بنویسم، شاید همین چند جمله حسابی به کارتان بیاید:
استعداد داشتن، شاید کسی را به موفقیت برساند؛ شاید. ولی عزم داشتن حتماً او را موفق خواهد کرد.
و عزم؟ یعنی اینکه چقدر بعد از هر شکست و زمین خوردن و جواب نگرفتن، میتوانی برگردی.
در واقع عزم یعنی، استقامت ذهنی برای بازگشتهای متعدد به میدان؛ میدان زندگی، میدان کسب و کار، میدان رابطه، میدان ورزش و . .
بیشتر مردم در نهایت یکی، دو سه بار به میدان باز میگردند. اما عدهای قلیل، اینقدر باز میگردند تا به موفقیت نهایی برسند.
شما چقدر میتوانید برگردید؟
چقدر استقامت ذهنی دارید تا به میدانی که در آن شکست خورده یا نتیجه گرفتهاید، برگردید؟
حتی سادهتر،
وقتی یک وسیله خانه خراب میشود، وقتی یک کار اداریتان به در بسته میخورد، وقتی خانمتان عصبانی است و حرف نمیزند، وقتی.
چقدر این توان ذهنی را دارید که دوباره برگردید.
دوباره برگردید.دوباره برگردید. دوباره
به این میگوییم عزم
به قول داک ورث، اگر عزم دوبرابری داشته و استعدادتان نصف دیگران باشد
حتما در مقابل کسانی که استعدادشان دو برابر شما بوده و عزمشان نصف شما
موفق خواهید شد
این ایده، آیا برانگیزاننده نیست؟
یک ادعای خام هم نیست؛
کلی پژوهش پشت این کتاب است.
به واقع، مستعدترینها و قویترین و زیباترینها و . نیستند که موفق میشوند؛
بلکه بااستفامتترینها برنده میشوند؛
چه استقامت ذهنی و چه استقامت جسمی و .
درباره این سایت