چقدر با این جمله محمود سریعالقلم حال میکنم؛
پیشرفت، شخصیت میخواهد.
در جایی مینویسد:
«افراد، سازمانها، گروهها و کشورها همه شخصیتی دارند که نسبتاً با ثبات است. منظور از شخصیت چیست؟ چقدر حوصله دارند؟ چقدر به دیگران گوش میکنند؟ چقدر از یک تا صد یک موضوع را دقیق محاسبه کردهاند و نه آنکه فقط تا ده بررسی کرده و متوقف شوند. چقدر احساسی و هیجان زده هستند؟ چقدر به تأیید دیگران نیاز دارند؟ چقدر علاقمندند تغییر کنند؟ چقدر زمان میبرد تا به یک موضوع واکنش نشان دهند؟ میشود ده سال، بیست سال و یا بیشتر صبر کرد؟ شاید بتوان گفت اینها مسائل فکری هستند ولی در عین حال روحیه، درون و مزاج افراد و کشورها را به نمایش میگذارند و همه نماد ضربالمثل معروف هستند که: Character is destiny.»
و البته در جایی دیگر گوشزد میکند:
«بزرگترین سرمایه مردم شرق آسیا، شخصیت همکاری آنهاست که در یک دوره ۲۵ ساله، قدرت مالی جهان را از غرب به آسیا انتقال داده اند. در برابر شخصیت همکاری شرق آسیایی، شخصیت متوسط خاورمیانهای است: شخصیتی که افراد متفاوت از خود را حذف میکند. مرتب انسانها را تقسیم بندی میکند. تبعیت افراد را میخواهد و نه همکاری با آنها را. خیلی با توانایی افراد کاری ندارد. به جای آنکه از موفقیت دیگران بیاموزد، به طور ناخودآگاه ناراحت میشود. شخصیتی که بیرون از خود درپی دلایل ناکامی میگردد و عموماً غمزده، احساسی، هیجان زده و از همه بدتر عصبانی است. این فضای آشفته باعث میشود که درصد قابل توجهی از خشونت، جنگ، درگیری و قتل در سطح جهانی در این منطقه باشد و خارجی ها هم در این محیط آلوده و تقابلی، به دنبال منافع مالی و ی خود بگردند.»
و در پایان، جملههای طلاییاش را اینچنین بر زبان میراند:
«پیشرفت، شخصیتی خاص میطلبد کما اینکه فردی که پرخور است، روزی سه بسته سیگار میکشد، حریمی برای خوردن قند و چربی نمیشناسد و ورزش نمیکند، نمیتواند سالم باشد. کانون توسعهیافتگی، داشتن یک سیستم است. کانون سیستم، شخصیت همکاری و یادگیری است. پیشرفت و توسعه یافتگی یک جامعه را نمیتوان خارج از راستگویی و اعتماد به یکدیگر شهروندان آن تصور کرد. تا چنین شخصیتی به صورت سیستمی/ ساختاری و نه گفتاری/ نصحیتی ساخته نشود، سرنوشتی به نام پیشرفت و توسعه یافتگی رقم نخواهد خورد.»
------------------------------------------------------------------------------
درباره این سایت