صدا و آهنگهای علیرضا قربانی را خیلی دوست دارم. یک مصاحبهای انجام داده است با سایت موسیقی ما. در این مصاحبه اشاره میکند که:
وقتهایی که آهنگی را میسازد یا روی یک ملودی کار میکند که احساس میکند او را تحت تأثیر قرار داده، همان آهنگ و ملودی، بیشتر شنیده و دیده میشود؛ به واقع او به این درک رسیده که اگر خودش از یک کار اثر بگیرد، مخاطب هم همین حس را خواهد داشت.
شاید بپرسید که چه ایده مسخرهای؛ شما یک عادت و تربیت خاصی دارید و ممکن است که اثرگیری شما، با دیگران فرق داشته باشد.
البته این ادعای شما کاملاً درست است.
اما نکته اینجاست که علیرضا قربانی این را در حوزهای که دارد کار میکند میگوید. مخاطبان او هم همه اقشار موسیقی نیستند؛ قشر خاصی هستند. در مورد هر کسی نیز این ایده درست است؛ قطعاً به واسطه نوع کار و رویه و مسیری که داشته است، طبیعی است که مخاطبان خاصی هم داشته باشد. پس باز هم طبیعی است که اگر خودش تأثیر بگیرد، این مخاطبان هم به واسطه اشتراک این مسیر و علاقهمندیها، اثر بگیرند.
اصل کلام این است که تا نسوزی، نمیتوانی بسوزانی.
در همه حوزهها هم درست است.
تا وقتی که خود آدم به وجد نیاید و هیجانزده نشود، طبیعی است که دیگران را هم نمیتواند به وجد و هیجان بیاورد. برای به هیجان آمدن نیز، باید ذهن بازی داشته باشیم؛ یعنی ضمن اینکه نظم خاصی داریم، باید کمی هم ذهنمان باز شد تا وقتی که با موارد خاص و عجیب روبهرو شدیم و روی ما اثر گذاشتند، بتوانیم روی دیگران نیز اثرگذار ظاهر بشویم.
به واقع، زیاد نباید به همه چیز نگاه از پیش اعلام شده داشته باشیم. این به معنای بینظمی نیست. شما نظم دارید، ولی در انتظار شگفتیها مینشینید. لیونل مسی میگوید، هیچ ایدهای برای کارهایی که با توپ میکند ندارد. صرفاً توپ به او میرسد و در آن لحظه تصمیم میگیرد که چه کار کند؛ یعنی از روی غریزهاش تصمیم میگیرد. ما نیز گاهی باید چنین باشیم. در حین نظم، امور را به غریزه بسپاریم تا ما را شگفتزده کند.
---------------------------------------------------------------------------------------
درباره این سایت